بداهه(2)
ببار امشب تو ای باران، تمامم را فدایش کن
ببند آن کوله بارت را مرا از خود جدایم کن
#میم_پناهی
- ۲۷ آبان ۹۷ ، ۰۳:۱۳
ببار امشب تو ای باران، تمامم را فدایش کن
ببند آن کوله بارت را مرا از خود جدایم کن
#میم_پناهی
فدایت میشوم در هر نگاهت عشق می بینم
به یک پلک تو می بخشم خیالِ خواب هایم را ...
#میم_پناهی
برای زندگی پیر و برای مردنم زود است!
درون سینه ام اما فقط درد و فقط دود است!
دلم با عشقِ رفته ، رفته و هرگز نمی آید،
و بعدش حال چشم من شبیه حال یک رود است!
برایش نامه ای دادم که شاید باز برگردد
ولی انگار قلب او ز دوری خوب و خوشنود است!
و او هرگز نمی فهمد بیاید حال من خوب و
نیاید چشمم از گریه فقط سرخ و مه آلود است!
برایش حرف ها دارم فقط باید خودش باشد
تمام شعر و احساسم برای او که مقصود است!
تمام مردمان شهر به حالم گریه کردند و
تمام شهر ما بی تو مثال بود و نابود است!
چه دردی دارد این قلبم چه حالی دارد این چشمم
تمام این روایت ها شبیه کار نمرود است!
تمامش میکنم شاید بخواند شعر کوتاهم
درون سینه ام اما فقط درد و فقط دود است!
#میم_پناهی
📚 #کتاب_بخوانیم!
از من میشنوید
اگر عاشق کسی شدید که دست بر قضا همسایتان بود
اولین فرصت خانه تان را عوض کنید !
یکدفعه میبینی ایستاده سر خیابان منتظر تاکسی
بعد به غیرت مردانتان بر میخورد و هیچ کاری از شما ساخته نیست !!
فقط میایستید همان نزدیکیها و نگاهش میکنید
و یادتان میآید ، مدام در گوشش میگفتید " اصلا لازم نکرده تاکسی بگیری ، آژانس و اتوبوس را که ازت نگرفته اند " !
درست میان همین فکرها لحظه ای سرش را برمیگرداند و نگاهش میافتد به شما
چشمهای لعنتی اش پر میشود و با بغض قدمهایش را به سمت ایستگاه اتوبوس برمیگرداند !
آنوقت یک عمر در گیرودار غرورتان میمانید
و بی شک آخر یکی از خاطراتتان
خواهید نوشت
" از بعضی دوست داشتنها هرگز نباید گذشت "
📚#قهوهایچشمانت
🖋#میم_پناهی
@mimpe | کتابخانه
🖋 #میم_پناهی: 🔻
می روی و بعد تو من سخت می گریم ولی ...
حال عاشق هم به لطف گریه بهتر می شود!
@mimpe | قهوهایچشمات ☕️
🖋 #میم_پناهی :🔻
شب از آنجایی غمگین شد ،
که شروع کردیم به فراموش کردن!
و کارمان به جایی رسید که ،برای فراموش کردن حتی خود خدا را هم به خودش قسم دادیم!
'' ای خدا تورو خدا ''
@mimpe|قهوهایچشمات ☕️
#میم_پناهی : 🔻
درد یعنی بروی و نشود، در دَمِ در ،
مادرت گریه کند، بر تو و تیمارِ خودت!
@mimpe | قهوهایچشمات ☕️
🖋 #میم_پناهی : 🔻
مردها دنیای عجیبی دارند !
خیلی مردانه رفتار میکنند، غیرتی و عصبانی و اخمو ؛ عاشق هم که بشوند، باز همین خصوصیات را دارند ولی در برابر عشقشان، پسر بچه ای لوس و شش ساله میشوند که نیاز به مواظبت دارند!
مردها دنیای عجیبی دارند ، گاها حتی سوال هایی میپرسند که خودشان هم در دل دوست دارند که شما دروغ بگویید!
مثلا اگر پرسیدند: '' قبل من کسیو دوست داشتی؟ '' شما دروغ بگویید! دروغ بگویید که اینجا دروغ گفتن خیلی واجب تر از راست گفتن است!
مردها دنیای عجیبی دارند! مواظبشان باشید!
@mimpe | قهوهایچشمات ☕️
همین الان قدرش را بدانید!
قلب است دیگر، می ایستد!
نفس است دیگر، بند می آید!
آدمیزاد جانش به یک مو بند است!
همین الان قدرش را بدانید، بعضی ها تکرار نمیشوند!
حرفت را تمام نکن!
از همین وسط جمله برو!
همین که قصد رفتن کرده ای،
همین که این حس در تو به عشق بینمان غلبه کرده، بروی بهتر است!
اصلا هم برایم مهم نیست!
اصلا هم در زندگی ام آب از آب تکان نمیخورد!
حتی فرقی ندارد در چمدانت عکسهایمان را ببری یا نه!
اصلا مهم نیست چه زمانی برگردی؛
یک هفته؟ دو هفته؟ سه هفته؟ نه! اصلا مهم نیست!
حتی اگر برنگردی هم مهم نیست!
ولی اگر روزی برگشتی،
حتی همین فردا اگر برگشتی، دیگردر خانه به دنبال من نگرد ؛
مستقیم بیا به قبرستان!
#میم_پناهی : 🔻
داشت میگفت:
هیچوقت با ناراحتی نخواب!
بعضی شبا صب نمیشه یا ...
کی میدونه تا فردا کی زنده هست و کی نیست؟
پس با ناراحتی نخواب !
@mimpe | قهوهایچشمات ☕️
ای کاش یک روز برسد که به شیپور ها بدمند،
و بگویند هرکس برود آرزوی خودش را بردارد و زندگی اش را بکند!
و من با تمام توانم ، با پای پیاده هم که شده میدوام تا به تو برسم!
ولی این ترس را دارم ، " تو که آرزوی منی نکند کس دیگری تورا آرزو کرده باشد! "
#میم_پناهی
#میم_پناهی : 🔻
حرف ها از آنچه که حس میکنید ، شکننده ترند!
لطفا با احتیاط سخن بگویید!
@mimpe | قهوهایچشمات ☕️
#میم_پناهی: 🔻
عاشق شدن کار بسیار ساده ایست!
آنقدر ساده که همه میتوانند آن را تجربه کنند!
اما عاشق ماندن مهم است!
بی انتها ، بی منت و تا ابد!
@mimpe | قهوهایچشمات ☕️
دردی درونم هست به اندازه ی دریا!
امشب انگار تنم غرق شدن میخواهد!
#میم_پناهی
دلت که گرفت یه اهنگی پیدا کن،
نفهمی چی میگه!
شاید همون زبون ، زبون دل زبون نفهمت شد و آروم گرفت!
#میم_پناهی
گوشی را برداشتمو شماره را گرفتم
بوق بوق بوق و باز هم " لطفا پیغام خود را بگذارید " ...
خسته شدم از این همه پیغامهایی که کسی پیگیرشان نمیشود
اما باز هم نتوانستم بدون پیغام قطع کنم
برایش گفتم نمیخواهی جواب بدهی؟
چند روز و چند ماه دیگر باید بگذرد تا دلت را صاف کنی ؟
چند پنجشنبه دیگر باید پیغام بگذارم تا خیالت راحت شود ؟
تا کمی ان حرص وامانده را کنار بگذاریو این گوشی را برداری؟
ولی این بار میخواهم خودم برایت خط و نشان بکشم
میخواهم قسم بخورم که بار اخر است شماره ام میفتد روی تلفن خانه ات
میخواهم اگر اینبار جواب ندادی راهم را بکشم و بروم
پشت سرم هم نگاه نکنم !
هی گفتم هی گفتم هی گفتم
یکدفعه خانوم جان از ان سر خانه داد زد
زبانت لال شود تلفن سوخت ، گوشی را برنمیدارد حالا هی تا صبح به بهانه بار اخر بودن حرف بزن !
برایش گفتم
میدانم قول دادم بار اخر باشد ولی میبینی که خانوم جان دوباره گیر داده ، شب که خوابید زنگ میزنم بقیه حرفها را میگویم و بعد دیگر خداحافظی میکنم !
سرم را آوردم بالا دیدم خانوم جان وایستاده جلو در اتاق و زل زده است به من
اب دهانم را قورت دادمو گوشی را گذاشتم !
بعد هم رفتم سمت رختخواب !
گفت کجا ؟ از کی تا حالا شام نخورده میخوابی ؟
گفتم خانوم جان میل ندارم !
گفت غلط میکنی میل نداری!
وقتی جرات خدافظی نداری برای چی هرشب خدافظی میکنی؟؟
گفتم خانوم جون جرات ندارم ولی ادم وقتی هی به خودش تلقین کنه یه جا جرات پیدا میکنه !
گفت ادمایی که جرات خدافظیو برای اولین بار ندارن ، هیچوقتم پیدا نمیکنن
فقط اگه بعد یه خدافظی دیگه حرف نزنن، انتظارشونو تو دلشون تحمل میکنن !
کافیه اون یه نفر تا اون وقتی که دیر نشده برگرده ، اون وقته که یادشون میره یه روزی خدافظی کردن!!
#میم_پناهی
تو هر شرایطی بخند !
نمیدونی خندیدن چه معجزه هایی میکنه !!
وسط شادی هات ، با صدای بلندتر
وسط گریه هات ، به سختی
حتی وقتی نمیشه ، خندیدنو تو ذهنت مرور کن
میشه باهاش تظاهر به خوب بودن کرد
میشه باهاش واقعا خوب بود
حتی خندیدن میتونه اشکتو دربیاره !!
این آخریو تازه فهمیدم ، وقتی میخندیدو من یواشکی از دور نگاهش میکردم ...