میم پناهی | پناهِ آخر

نویسنده و شاعر

میم پناهی | پناهِ آخر

نویسنده و شاعر

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

مجبور به دلتنگی

میم | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۰۴:۵۳ ب.ظ

تو در اغوش کسی غیر خودم جا نشوی!♥️
به خدا پیش کسی غیر خودم ما نشوی!

هر طرف راه شود چون تو بخواهی بروی!🦋
نروی! غم نشوی! جان مرا پا نشوی!

امدی زندگی‌ام گرم نگاهت شده است!♥️
نروی غصه شوی، باعث سرما نشوی!

مثل پرواز و قفس، جان من و رفتن تو🦋
من مسلمان توام، ماه! تو ترسا نشوی!

زندگی را که فقط مرگ تمامش نکند♥️
مرگ یعنی که به دنیای کسی جا نشوی!

تو منی، ماه منی، دور، ولی ماه! ببین!🦋
به خدا پیش کسی غیر خودم ما نشوی!

#میم_پناهی
#مجبور_به_دلتنگی!♥️🦋

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۵۳
  • میم

ضمیر

میم | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۰۴:۵۳ ب.ظ

در عشق تو چون عاشق چشم بسته ترم من،
پیش همه کس شاعرِ برجسته ترم من!♥️

دیدی که کَسی خَسته شود از نفسِ خود؟
پیشَم که نَباشی تو، از آن خسته ترم من!🦋

من سوختم و مُهر زدم ‌بر لبم از درد!
گفتم تو نبینی که دَمی خسته ترم من!♥️

گفتم بکشم درد و پریشان نشوی تو ‌‌‌...
گفتی که پریشان که نه! دلبسته ترم من!

در پاسخِ این جمله‌ی خوبی که تو گفتی،😬
باید که بگویم به تو وابسته ترم من!☺️

چِشمِ تو شده باعث این شعر و غزل ها
پیش همه کس شاعرِ برجسته ترم من...☺️

#ضمیر 
#میم_پناهی♥️🦋

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۵۳
  • میم

کاش بودی

میم | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۰۴:۵۲ ب.ظ

از غم دوری جهانم بغض سنگینی گرفت!
من نوشتم کاش بودی بغض غمگینی گرفت!

خیسی چشم و نفس تنگی و درد و سرفه ها!
ناگهان از بغضِ قلبم دردِ خونینی گرفت!

مادرِ خسته دلم حال مرا دید و شکست !
کلِ دنیا را جنونِ غرقِ نفرینی گرفت!

این جهان جایی برای قلب غمگینم نداشت!
ناگهان جان پدر را حس بدبینی گرفت!

یاد ایام قدیم و یاد عشق و فاصله!
خانه پیش چشم مادر درد دیرینی گرفت!

درد دوری تو یک کاشانه را ویرانه کرد!
خنده های برلب من حس تمرینی گرفت!

اخرین دیدار ما دور از هم و با نامه شد!
من نوشتم کاش بودی بغض غمگینی گرفت!

نام شعر: 'کاش بودی' (http://t.me/mimpe)
#میم_پناهی ♥️🦋

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۵۲
  • میم

فاصله اجباری

میم | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۰۴:۵۱ ب.ظ

می‌شود رفت ولی فاصله پایان دارد!
عشق، غمیگن و پر از درد؟ نه! درمان دارد!

می‌شود با تو به ما بودنمان فکر کنیم ...
دل به این جملهء من سخت تر ایمان دارد!

دست در دست و در آغوش، بخوابیم شبی ...
این خیالات قشنگیست که جریان دارد!

من همانم که کسی مثل من عاشق نشود!
قلب من عطر تو را بر تنش هر آن دارد!

قهر و اخمِ تو و جنگ و سرِ دعوا با هم،
ارزشی بیشتر از خنده‌ی شاهان دارد!

گاهی از فاصله ها حال دلم بد شده‌است
می‌شود رفت ولی فاصله پایان دارد!

#فاصله_اجباری
#میم_پناهی ♥️🦋🙃

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۵۱
  • میم

دلیل بودنم!

میم | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۰۴:۵۰ ب.ظ

به یادت قانعم حتی! خیالت را نگیر از من ...
دلیل بودنم! حسِ محالت را نگیر از من!

تو بودی که دل من را خودت پرواز میدادی!
پناهِ آخری ای عشق، بالت را نگیر از من!

شبیه‌ قهوه‌ء تلخی که می‌ارزد به نوشیدن،
که باب میل این جانی! تو فالت را نگیر از من!

مگر از عشق جز دوری به ما چیزی شده قسمت؟!
ولی با این همه عشقِ وَبالت را نگیر از من!

" تنفس از هوایی که تو کردی باز دم از خود،
به یادت قانعم حتی! خیالت را نگیر از من!"

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۵۰
  • میم