میم پناهی | پناهِ آخر

نویسنده و شاعر

میم پناهی | پناهِ آخر

نویسنده و شاعر

نکات مهم و دقیق در تقطیع اشعار

میم | يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۱۷ ب.ظ

1.حذف (هاء ) غیر ملفوظ :
در تقسیم کلمات به هجا های بلند وکوتاه ( ها ء ) غیر ملفوظ حذف می شود. مثل : مصراع زیر از اخوان ثالث در کتاب ارغنون
((ای که می دانی ندارم غیر در گاهت پناهی ))
ای / کِ* / می / دا / نی / نَ / دا / رم / غی / رِ / در / گا / هت / پَ / نا / هی
- - U - / - U - - / - U - - / - U - -
فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن
(هاء ) غیر ملفوظ از ((که )) حذف شده است .
نکته : هرگاه ((هاء غیر ملفوظ )) در آخرین هجای رکن های اصلی و یا رکن های فر عی که به هجا های بلند ختم می شوند ، واقع شود با حرف پیش از خود یک هجای بلند محسوب می شود. مانند این مصراع از کلیات شمس تبریزی:
((روشن ندارد خانه را قندیل نا آویخته ))
رو شن ن دا رد خا ن* را قن دی ل نا آ وی خ * ته
- - U - / - - U - / - - U- / - - U -
مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن
همان گونه که می بینید (( های )) خانه حذف شده و ((های )) (( آویخته )) با حرف پیش از خود یک هجای بلند ساخته است.


2. حذف همزه و یا الف :


گاهی ((الف )) و یا (( همزه )) به تلفظ در نمی آید و حذف می شود. مانند :
((کواکب در سجود* افتند* اگر لب را بجنبانی ))
ک / وا / کب/در / س / جو / دف / تن / دَ / گر /لب / را / بِ / جن / با / نی
U - - - / U - - - / U - - - / U - - -
مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن
((الف )) افتند و (( اگر )) به جهت عدم تلفظ حذف شده است.
نکته (( الف )) به مصوت کوتاهی تبدیل و بر روی حرف قبل قرار می گیرد.

 

3. مد

مد به تنهایی یک حرف شمرده می شود و الفی که مد داشته باشد یک هجای بلند محسوب می شود.

مانند:

((شستم ز می در پای خم دامن ز هر آلودگی))

 

شس / تم / ز/ می /در / پا /ی /خم/دا /من /ز /هر /آ /لو /د / گی

 

_ _ U _ / _ _ U _ // _ U _ _ _ _ U _

 

مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن

 

حرف(( آ )) در کلمه ی (( آلودگی )) یک هجای بلند محسوب شده است.

 

یاد آوری : حرف (( آ )) اگر مصوت بلند پیش از خود واقع شود مد از تقطیع حذف می شود.

مانند:

(( گرچه مه در صورت آرایی ز گیتی بر سر آمد ))

 

گر چِ مه در / عا ل ما را / یی ز گی تی /بر س را مد

 

_ U _ _ / _ U _ _ / _ U _ _ / _ U _ _

 

فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن

 

مد در هر دو کلمه ( آرایی و آمد ) به جهت آن که (( آ )) مصوت بلند حرف پیش از خود تلفظ شده است، حذف شده .

 

4. تشدید (( ّ ))

 

تشدید یک حرف به حساب می آید،به عبارت دیگر کلمه ی مشدد همانگونه که در تلفظ تکرار می شود به هجاها تبدیل می شود.

مانند :

 

((سخن پیدا بود سعدی که حدّ ش تا کجا باشد ))

س خن پی دا / ب ود سع دی / ک حد د ش تا / ک جا با شد

U _ _ _ / U _ _ _ /U _ _ _ /U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

حرف (( د )) در کلمه ی (حدّ ) دو بار تلفظ شده و در دو هجای بلند قرار گرفته است.

5. نون ساکنی که :

نون ساکنی که پس از ( آ ) یا ( او ) و یا (یی ) ( مصوت بلند ) بیاید از تقطیع ساقط است.

مانند :

 

(آن ترک یغما یی نگر دل ها به یغما می برد)

 

آ تر ک یغ / ما یی ن گر / دل ها ب یغ / ما می ب رد

_ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U _

 

مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن

 

نون کلمه ی (( آ ن )) ساکن وپیش از آن مصوت بلند (( آ )) و اقع شده است بنابر این از تقطیع ساقط شده است. و حرف ( ن ) حذف می گردد. در کلماتی مانند: ( مشتاقان ، بدان ، جان، آن ، فرزین ، این ، بیرون و ..) که چنین شرایطی داشته باشند نیز حرف (( ن )) حذف می گردد.

 

6. واو عطف:

الف :

واو عطف در مواردی حرکت حرف ما قبل خود محسوب می شود(به مصوت کوتاهی تبدیل می شود )

مثال :

(صد عقل و جان اندر پیش بی دست و بی پا آمده)

 

صد عق لُ جا / ن ن در پ یش / بی د س تُ بی / پا آ م ده

_ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U_

 

مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن

حرف ( و ) در کلمه ی ( عقل و جان ) و ( بی دست و بی پا ) به صورت مصوت کوتاهی برای حرف پیش از خود در آمده است.

 

ب :

گاهی حرف (( واو )) در اواسط رکن ها و غالبا در اواخر ارکان کشش بیشتری پیدا می کند و با حرف پیش از خود به صورت هجای بلند تلفظ می شود و هجای بلند محسوب می گردد.

مثال برای اواسط رکن:

چنان صرف کن دولت و زندگانی

که نامت به نیکی بماند مخلّد

چ نا صر / ف کن دو / ل تو زن / د گا نی

_ U _ /U _ _ /U _ _ /U _ _

 

ک نا مت / ب نی کی / ب ما ند / م خل لد

فعولن / فعولن / فعولن / فعولن

 

مثال برای اواخر رکن:

( به جولان و خرامیدن در آمد سر و بستانی )

 

ب جو لا نو / خ را می دن / د را مد سر / و بس تا نی

U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

در کلمه ی ((جولان )) حرف ((واو)) با حرف پیش از خود هجای بلند ساخته است.

 

ج: (( واو )) عطف در آغا ز رکن ها به تلفظ در نمی آید.

مثال:

(وگر باشد شبه تابان کجا در دانگی کردن )

 

و گر با شد / ش به تا با / ک جا در دا / ن گی کر دن

U _ _ _ /U _ _ _ / U _ _ _ /U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

 

واو (( وگر )) در آغاز رکن قرار گرفته ویک هجای کوتاه را نشان داده است.

 

 

7.واو بیان حرکت:

واوی است که صحیح لغت دری ملفوظ نیست مانند: واو (تو ،دو ،چو ) که واو، حرکت حرف پیش از خود است و مصوت کوتاهی برای حرف پیش محسوب می شود و در تقطیع حذف می گردد.

مثال:

جهانا چه بد مهر و بد خو جهانی

چو آشفته بازار بازارگانی

ج ها نا / چ بد مه / رُ بد خو / ج ها نی

U _ _ /U _ _ /U _ _ /U _ _

 

چ آ شف / ت با زا / ر با زا / ر گا نی

فعولن / فعولن / فعولن / فعولن

((چو )) در آغاز مصراع دوم یک هجای کوتاه محسوب شده است.

 

نکته : واو بیان حرکت اگر در آخر رکن واقع شود هجای بلند به حساب می آید.

مثال:

(چو من با تو چنین گرمم چه آه سرد می آری )

 

چُ من با تو / چ نی گر مم / چ آ هِ سر / د می آ ری

U _ _ _ /U _ _ _ /U _ _ _ /U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

 

((تو)) در آخر رکن اول هجای بلند محسوب شده است.

 

8.واو اشمام ضمه:

(گویی که حرکت ما قبل این واو فتحه بوده و سبب واو بویی از ضمه گرفته است ). واو اشمام ضمه چون به تلفظ در نمی آید از تقطیع حذف می شود مانند واو خواسته و خواب و استخوان و ...

مثال:

(بت پرستان صورتش را سجده می آرند و شاید

گر کند خواجو به معنی آن جماعت را امامی )

بت پ رس تا / صو ر تش را /سج د می آ / رن دُ شا ید

_ U _ _ / _ U _ _ / _ U _ _ / _ U _ _

 

گر ک ند خا / جو ب مع نی/ آ ج ما عت / را ا ما می

فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن

 

((واو )) در ((خواجو )) ملفوظ نیست و حذف می شود.

 

9. کسره ی اشباعی :

هجای کوتاهی است که باید آن را به هجای بلند تبدیل کرد به عبارت دیگر حرف متحرکی است که می توان یک حرف صامت بر آن افزوده (به شرطی که این افزایش در وزن شعر مشکلی ایجاد نکند ).به جهت آن که این هجای کوتاه همیشه پس از مضا ف می آید آن را کسره ی اشباعی گفته اند.

مثال:

(اگر لذّ ت ترک لذّت بدانی

دگر لذّت نفس لذّت نخوانی )

در این بیت کلمه ی لذّت چهار بار تکرار شده است که در دو مورد مضا ف واقع شده است.

(لذّ ت ترک ) و ( لذّ ت نفس ) که در هر دو مورد (( تا )) لذ ت باید به هجای بلند تبدیل شود.

به عبارت دیگر می توان یک صامت مثلا ً (( ش )) در آخر هر دو افزوده و بیت بالا را به صورت زیر خواند:

اگر لذّتش ترک لذّت بدانی       دگر لذّتش نفس لذّت نخوانی

 

یاد آوری: این نکته ضروری است که کسره ی هرمضافی کسره ی اشباعی نیست مثلا ًما نمی توانیم در آخر کلمه ی (( ترک )) که مضاف است حرف صامتی بیفزاییم و بگوییم:((اگر لذّتش ترکش لذّت بدانی )) به وضوح می بینیم که وزن شعر شکسته می شود و شعر وزن خود را از دست می دهد.

 

مثالی دیگر:

بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایبان دارد      بهار عارضش خطّی به خون ارغوان دارد

 

ب تی دا رم / ک گر د- ِ گل / ز سن بل سا / ی با دا رد

U _ _ _ /U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _

ب ها ر-ِ عا / رضش خط طی / ب خو ن-ِ ار / غ وا دا رد

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

کسره ی (( د )) و (( ر )) و (( ن )) در کلمات ((گرد )) و ((بهار)) و((خون)) کسره ی اشباعی است و حروف آخر این کلمات هجای بلند محسوب می شوند.

 

10. هجای کشیده :

الف : یک مصوت کوتاه و سه صامت و یا یک مصوت بلند و دوصامت مانند:

(( چرخ )) و ((هفت )) و (( روز )) و ((خواب )) در مثال های زیر این گونه هجای کشیده جز در آخر مصراع ها به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه تبدیل می شود.

مثال:

(ور از نه چرخ بر تازی بسوزی هفت دریا را

بدرّم چرخ و دریا را به عشق و صبر و پیشانی)

و رز نه چر / خ بر تا زی / ب سو زی هف / ت در یا را

U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _

ب در رم چر / خُ در یا را / ب عش قو صب / رُ پی شا نی

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

چنان که می بینیم هجای کشیده ( چرخ و هفت ) هری ک به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه تبدیل شده است امّا در مصراع دوم حروف آخر کلمات (چرخ و عشق و صبر ) به و سیله ی واو عطف به هجاهای بلند و کوتاه تبدیل شده است.

 

ب:یک مصوت بلند و سه صامت مانند (( کیست )) و ((کارد )) و (( سوخت )) (که در آن ها سه حرف ساکن دیده می شود ). در این موارد صامت سوم حذف می شود آن گاه مانند مورد الف در هجای کشیده عمل می شود.

مثال:

( آن کیست که کز روی کرم با ما وفاداری کند

بر جای بد کاری چون من یک دم نکو کاری کند)

آ کی س کز / رو ی-ِ ک رم / با ما و فا / دا ری ک ند

_ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U _

بر جا ی بد / کا ری چ من / یک دم ن کو / کا ری ک ند

مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن

از کلمه ی (( کیست )) ( ت ) حذف شده و بقیه به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه تبدیل شده است.

 

مثالی دیگر:

((گر موی من چون شیر شد از شوق مردن پیر شد       من آرد گندم نیستم چون آمدم از آسیا ))

در کلمه ی (( آرد )) حرف ( د ) حذف می شود و (( آر )) به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه تبدیل می شود و در کلمات (شیر و پیر و نیستم و آسیا )

هجاهای کشیده به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه تبدیل می شوند.

 

11.یإ مفتوح و یإ مختوم به مصوت بلند (( آ )،

که ماقبلش حرف مکسور باشد مانند) سیه و گیاه و بیا ) در این موارد حرف پیش از( یإ ) یک هجای کوتاه محسوب می شود و یا با حروف بعد یک هجای بلند و یا یک هجای کشیده را تشکیل می دهد.مثلأ ((سیه )) به ( س یه( U - ) و(( گیاه )) به ( گ یاه ( U - . ) و (( بیا )) به ( ب یا ( U - ) تقطیع می شود.

مثال:

میان نعره ها بشناخت آواز مرا آن شه

که صافی گشته بود آوازم از انفاس حیوانی

م یا ن-ِ نع / ر ها بش نا / خ آ وا ز-ِ / م را آ شه

U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

شاهد مثال در کلمه ی (میان ) است که ((میا )) به یک هجای کوتاه و یک هجای بلند تقطیع شده است.

مثال دیگر:

بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن

ب یا ور می / ک نت وا شد / ز مک ر-ِ آ / س ما ای من

U _ _ _ /U _ _ _ / U _ _ _ /U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

((بیاور )) به یک هجای کوتاه و دو هجای بلند تقطیع شده است.